بسم الله الرحمن الرحیم

تا به حال اتفاق افتاده که مذاکره را از نگاهی جامع تر و کلی تر از نگاه متن محور نقد کنید؟ تا به حال دقت کرده اید که چرا حضرت آقا به جای هشدار دادن در مورد مذاکره، در مورد آمریکا و رفتار او هشدار می دهند؟ و اینکه چرا حتی ایشان با سخنانی مثل برشمردن فواید مذاکره و تعریف از تیم مذاکره کننده و ...، به صورت ضمنی و نه صریح مذاکره را تایید کرده اند؟ این نوشته در تلاش است تا نکاتی را در مورد مذاکره بیان کند.

   حضرت ماه در دوم تیر سال 94 فرمودند: " من یک تاریخچه‌ کوتاهی از این مذاکرات عرض بکنم. این مذاکراتی که در واقع فراتر از مذاکرات ما با پنج به علاوه‌ یک است؛ مذاکره با آمریکایی‌ها است. متقاضیِ این مذاکرات آمریکایی‌ها بودند. مربوط به زمان دولت دهم هم هست. قبل از آمدن این دولت این مذاکرات شروع شد. آنها درخواست کردند، واسطه‌ای قرار دادند و یکی از محترمینِ منطقه، آمد اینجا با من ملاقات کرد، گفت که رئیس ‌جمهور آمریکا با او تماس گرفته و از او خواهش کرده و گفته است که ما می خواهیم مسئله‌ی هسته‌ای را با ایران حلّ ‌و فصل کنیم و تحریمها را هم می خواهیم برداریم. دو نقطه‌ اساسی در حرف او وجود داشت: یکی اینکه گفت ما ایران را به ‌عنوان یک قدرت هسته‌ای خواهیم شناخت؛ دوّم اینکه گفت ما تحریم ها را در ظرف شش ‌ماه بتدریج برمیداریم. بیایید بنشینید مذاکره کنید، این کار انجام بگیرد. من به آن واسطه‌ محترم گفتم که ما به آمریکایی‌ها اطمینانی نداریم، به حرف اینها اطمینانی نیست. گفت حالا امتحان کنید؛ گفتیم خیلی خب، این دفعه هم امتحان می کنیم. مذاکرات این‌جوری شروع شد." در این سخن حضرت آقا، این نکته به وضوح روشن است که آمریکا شروع کننده مذاکرات بوده است نه ایران. از این اتفاق این نکته به دست می آید که آمریکا به این مذاکره نیاز دارد و بنابراین در برابر ایران در موضوع هسته ای در نقطه ضعف قرار دارد; چرا که اگر در نقطه قوت بود، هرگز پیشنهاد مذاکره را به ایران نمی داد. کما اینکه امام خامنه ای در روز اول سال 94 در حرم مطهر رضوی فرمودند: "چند جمله در باب مسائل هسته‌ای: اوّلاً در زمینه‌ مسائل هسته‌ای، دشمنان ما که طرف مقابل ملّت ایران قرار دارند – که عمده هم آمریکا است – اینها دارند با تدبیر و سیاست‌گذاری حرکت می کنند. این را ما کاملاً توجّه داریم، می فهمند که دارند چه‌ کار می کنند؛ آنها به این مذاکرات احتیاج دارند، آمریکا به مذاکرات هسته‌ای بسیار احتیاج دارد. این اختلافاتی هم که می ‌بینید در بین آمریکایی‌ها هست، سناتورهای آمریکا یک‌جور، دولت آمریکا یک‌جور، این معنایش این نیست که اینها به این مذاکرات نیازمند نیستند؛ نه، آن جناح مقابل دولت، مایل است امتیازی را که در این مذاکرات وجود دارد، به نام حریفش که حزب دموکرات است ثبت نشود؛ دنبال این هستند. به این مذاکرات احتیاج دارند و این مذاکرات را برای خودشان لازم می دانند امّا ابراز استغنا می کنند."

   حال بیان این نکته که چه امتیازی در مذاکرات برای آمریکا وجود دارد که دو جناح بر سر رسیدن به این امتیاز تلاش می کنند و هر حزب مصمم است تا آن را از چنگ دیگری به درآورد، در این نوشته نمی گنجد، ولی جای بحث بسیار دارد.

   از طرف دیگر حضرت آقا در تاریخ دهم اردیبهشت سال 94 می فرمایند: " کلید حلّ مشکلات اقتصادی در لوزان و ژنو و نیویورک نیست؛ در داخل کشور است." از این سخن این نتیجه برمی آید که حضرت آقا مذاکره را راه حل پیشرفت اقتصاد و حل مشکلات اقتصادی نمی دانند. بنابراین یک سوال پیش می آید: اگر مذاکره کلید حل مشکلات اقتصادی نیست، پس چرا حضرت آقا علیه مذاکره سخنی نمی گویند و حتی همانگونه که گفته شد، به طور ضمنی تایید می کنند؟ چند پاسخ محتمل است.

   اولین پاسخ، در بیانات حضرت ماه نمایان است: "یکی از برکات همین مذاکرات اخیر این بود که دشمنی آمریکایی‌ها و مسئولین دولت ایالات متّحده‌ی آمریکا با ایران و ایرانی، با اسلام و مسلمین آشکار شد، برای همه مدلّل شد، همه این را فهمیدند."

   دومین پاسخی که برای این سوال محتمل است، این است که مذاکره آثار و فوایدی فراتر از موضوع هسته ای و رفع تحریم ها دارد. اما این آثار چه می تواند باشد؟ یکی از پاسخ ها این است که این مذاکرات، باعث برهم خوردن ساختار حاکم بر روابط بین الملل به نفع ایران و اهداف و آرمان های جمهوری اسلامی خواهد شد. اما چگونه؟ ابتدا بازگشتی به سی و اندی سال پیش و دوران دفاع مقدس داشته باشیم. هنگامی که جمهوری اسلامی به پیروزی رسید، آمریکا عراق را علیه ایران برانگیخت و عراق به ایران حمله کرد. در آن دوران، جنگ سرد هنوز تمام نشده بود و دو کشور شوروی و آمریکا به خون یکدیگر تشنه بودند. اما به نحوه اعجاب انگیزی هر دو کشور بر سر جنگ با ایران نظر یکسانی داشتند; کمک به عراق و حمله و نابود کردن نظام ایران. در آن زمان تمام قدرت های جهانی علیه ایران اقدام کردند و تا جایی که توانستند به رژیم بعث عراق کمک کردند تا حکومت ایران را ساقط کنند. اما ایران ایستاد. اما چند سال بعد، ایران با شش قدرت جهانی و به دعوت آمریکا بر سر میز مذاکره نشست. قدرت هایی که روزگاری به خود جرأت حمله نظامی به ایران را می دادند، مجبور شدند که از ایران درخواست کنند تا بر سر میز مذاکره بنشیند. این رویداد، حکایت از اتفاقاتی دارد که هژمونی قدرت در دنیا را تغییر می دهند و ایران را به قدرتی تبدیل می کنند که ابرقدرت های جهانی، مجبور به مذاکره و همراهی با ایران می شوند. البته بخشی از این اتفاقات به وقوع پیوسته است; مانند وادار کردن آمریکا به عقب نشینی از مواضع خود در مذاکرات. بنابراین تحلیل، مذاکرات آثاری فراتر از رفع تحریم ها دارد و نوید از آینده ای می دهد که ایران به عنوان یک قدرت جهانی، در روابط بین الملل و ساختار حاکم بر جامعه بین الملل بسیار موثر خواهد بود. تاثیری که نه برای سلطه گری و سلطه پذیری، بلکه برای گسترش حق و حقیقت و دعوت جهانیان به اسلام خواهد بود.

   پاسخ دیگری که برای سوال اول ما مطرح است، امنیت و آرامش منطقه بر اثر مذاکرات است. در منطقه جنوب غرب آسیا، کشورهایی مانند اسرائیل و عربستان متمایل به جنگ افروزی هستند. همچنین با توجه به غیر عقلانی بودن روش آنان- همانگونه که حضرت آقا اشاره کردند- احتمال حمله نظامی این دو کشور و به ویژه عربستان به ایران بالاتر از حد معمول است. اما مذاکره و به نتیجه رسیدن با غرب باعث می شود تا این دو کشور قسمتی از حمایت های غرب را از دست بدهند و فکر ایجاد جنگ را از سر خود بیرون کنند.

   جمع بندی مطلب اینکه اگر مذاکرات را صرفا از نگاه متن محور و موضوع هسته ای و رفع تحریم ها نگاه کنیم، دیدگاه ناقصی داریم که ممکن است ما را به اشتباه بیاندازد. اما اگر نگاهمان را به یک نگاه جامع تبدیل کنیم، قادر خواهیم بود که بسیاری از مسائل را با دیدن سایر مسائل و موضوعات تحلیل کنیم.

   پ.ن: یه حرف خودمونی دارم که البته دلیل قطعی و یقین آور براش ندارم و ممکنه که انتقاد زیادی به همین خاطر به این حرف وارد باشه. این حرف اینه که بنده اندکی بوی حدیبیه رو استشمام می کنم. این موضوع رو از بررسی جریان کلی تاریخ اسلام و همچنین جریان کلی این روزها به دست آوردم اما همونطور که گفتم، دلیل قاطع ندارم و حتی ممکنه این حرف اشتباه باشه. اما یه جورایی بوی جریان صلح حدیبیه و پیروزی مسلمانان در انتهای این ماجرا به مشام می رسه.

و من الله توفیق