بسم الله الرحمن الرحیم

مذاکره از نگاهی دیگر

تا به حال مذاکرات بسیار مورد انتقاد قرار گرفته و بسیاری بر علیه آن موضع گرفته و بسیاری با آن موافق بوده اند. در این نوشته سعی شده تا اندکی در مود ابعاد مذاکره توضیح داده شود.

حضرت ماه در روز اول سال جدید در حرم مطهر رضوی می فرمایند:

   آنها به این مذاکرات احتیاج دارند، آمریکا به مذاکرات هسته‌ای بسیار احتیاج دارد. این اختلافاتی هم که می‌بینید در بین آمریکایی‌ها هست، سناتورهای آمریکا یک‌جور، دولت آمریکا یک‌جور، این معنایش این نیست که اینها به این مذاکرات نیازمند نیستند؛ نه، آن جناح مقابل دولت، مایل است امتیازی را که در این مذاکرات وجود دارد، به نام حریفش که حزب دموکرات است ثبت نشود؛ دنبال این هستند. به این مذاکرات احتیاج دارند و این مذاکرات را برای خودشان لازم میدانند امّا ابراز استغنا میکنند.

   سوالی که پیش می آید، این است که چرا آمریکایی ها به مذاکره نیازمندند؟ آمریکایی ها خارج از هیاهوی رسانه ای که ساخته اند، می دانند ایران بمب اتم ندارد. همچنین از برداشتن تحریم ها هم که سود خاصی نمی برد. پس چرا به مذاکره نیازمندند؟

حضرت آقا در روز بیست و یکم اسفند سال گذشته می فرمایند:

   همین نامه‌ای که این سناتورها نوشتند - که انواع مطالب را واقعاً انسان در این نامه [میبیند] - از نشانه‌های فروپاشیِ اخلاق سیاسی در نظام آمریکا است؛ پیدا است واقعاً اینها دچار فروپاشی‌اند؛ چون همه‌ی دولتهای عالم طبق مقرّرات شناخته شده و پذیرفته‌ی بین‌المللی به تعهّدات خودشان پایبندند. بالاخره یک دولتی در یک کشوری سرِ کار است، یک تعهّدی میکند، بعد آن دولت میرود دولت دیگری می‌آید، آن تعهّد به جای خود باقی است؛ نقضِ تعهّد نمیکنند. این آقایان سناتور صریحاً برداشتند اعلام کردند که اگر چنانچه این دولت در آمریکا از کار برکنار شد، این قراردادی که با شما میبندد و تعهّدی که میکند کأن‌لم‌یکن است! این نهایت فروپاشی اخلاق سیاسی است و نشان‌دهنده‌ی این است که آن دستگاه دستگاهی است که واقعاً قابل ادامه نیست؛ یعنی آن دستگاه، دستگاه متلاشی شده‌ای است که این‌جور چیزها را انسان در آن مشاهده میکند. آن‌وقت میگویند ما میخواهیم به ایرانی‌ها یاد بدهیم، درس بدهیم که بفهمند قوانین ما چیست! خب ما احتیاج به درس آنها نداریم؛ ما اگر چنانچه به توافقی هم برسیم، بلدیم چه‌جوری عمل بکنیم که بعد آنها نتوانند جمهوری اسلامی را پشت در نگه دارند. این را مسئولین نظام جمهوری اسلامی بلدند که چه جوری عمل بکنند، احتیاج به درس آنها نیست امّا آنها این‌جوری عمل میکنند؛ این واقعاً نشان‌دهنده‌ی فروپاشی است.

   به نظر می رسد که مذاکرات، باعث شد تا این فروپاشی خود را نشان دهد. مذاکراتی که به نظر می رسد ابعادی فراتر از چند مسئله هسته ای و چند تحریم داشته باشد.

سید حسن نصرالله در مصاحبه با شبکه او تی وی لبنان می گوید:

   در هر صورت آمریکایی‌ها از سال 2000 به بعد در دوران نومحافظه‌کاران و جرج بوش دست به جنگ‌های بزرگی در منطقه‌ی ما زدند. پروژه‌هایی هم داشتند. از جمله پروژه‌ی خاورمیانه‌ی جدید که شکست خورد. وارد جنگ‌های مستقیم مثل افغانستان و عراق و غیر مستقیم مثل لبنان و غزه شدند. و امروز نیز در چندین کشور از جمله سوریه در حال جنگ غیر مستقیم هستند. خب، همه‌ی این جنگ‌ها شکست خورد. جنگ عراق در حالی که عراق در پنجه‌ی آمریکا بود شکست خورد. دلایلش بحث دیگری است. در افغانستان به بن‌بست رسیدند. جنگ لبنان و غزه نتوانست خاورمیانه‌ی جدید را آن‌گونه که خانم کاندولیزا رایس می‌خواست ایجاد کند. تا این لحظه در سرنگون کردن و سلطه بر سوریه ناکام مانده‌اند.

خب، جاهای دیگر. درباره‌ی ایران. بنده نمی‌گویم تحریم‌ها ایرانیان را آزار نداد. آن‌ها و اقتصادشان را آزار داد ولی یک ایستادگی، اراده‌ی ملی، بصیرت و وحدت ملی و باور مطلق به حقوق ملی وجود داشت که نتوانستند نظام ایران را سرنگون، منزوی و تضعیف کنند یا به زانو درآورند. این‌ها همه واقعیت است..

در مقابل، شرایط مالی و اقتصادی ایالات متحده‌ی آمریکا و کشورهای اروپایی، بریتانیا، فرانسه، ایتالیا و اسپانیا را ببینید. امروز در اتحادیه‌ی اروپا معروف است که آلمان بار اتحادیه‌ی اروپا را به دوش می‌کشد. اگر آلمان را کنار بگذارید چندین کشور کاملا نابود می‌شوند. پس یک وضعیت جدید بین المللی و آمریکایی وجود دارد. امروز آمریکا، دولت اوباما، وعده‌ی خروج از جنگ‌ها را می‌دهد و صراحت هم دارد. دولت، جان کری و افکار عمومی آمریکا می‌گویند ایالات متحده‌ی آمریکا خواستار جنگ نیست. نه به این دلیل که ماهیت آمریکا تغییر کرده، چون شرایط و ظرفیت‌هایش تغییر کرده. چند روز پیش رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا می‌گوید مقدرات نظامی نیروهای ما در پایین‌ترین سطح در چند ده سال گذشته است. طبیعی است. چرا؟ چون چندین جنگ شکست‌خورده داشته، خسارت‌های شدیدی متحمل شده و در نتیجه شرایط اقتصادی و پولی از جنگ‌ها تأثیر پذیرفته و بر مقدرات ارتش تأثیر گذاشته. خب آمریکایی‌ها به این‌جا رسیده‌اند. این شرایط جدیدشان است. در مقابل، ایرانی قرار دارد که تحریم‌ها سرنگونش نکردند، تضعیفش نکردند، به لرزه درش نیاوردند و آماده‌ی تفاهم در مسئله‌ی هسته‌ایست. مدت‌هاست آماده است. این اولین تعلیق غنی‌سازی اورانیوم 20% نیست. در دو سال اخیر دوران جناب سید خاتمی تمام غنی‌سازی تعلیق شده بود، نه فقط 20%. ولی نومحافظه کاران، دولت بوش، حاضر به درمان این پرونده نشدند. امروز آمریکایی‌ها به این‌جا رسیده‌اند. می‌توانید -و بنده درخواست می‌کنم.- کنفرانس خبری جان کری پس از اعلام توافق را مطالعه کنید. در حال تشریح مسئله خطاب به آمریکایی‌هاست، نه عرب‌ها، ملت‌های عرب و… . به صراحت می‌گوید ایالات متحده‌ی آمریکا نمی‌خواهد وارد جنگ جدیدی شود،‌ از جنگ خسته شده و خواستار هیچ جنگ جدیدی نیست. خب، اگر بابی برای تفاهم باز شده چرا که نه؟ بابی در زمینه‌ی هسته‌ای باز شد و در این زمینه مذاکره کردند و تفاهم موقتی حاصل شد. پس، شرایط و شکست آمریکایی و غربی در منطقه باعث این امر بود. کسی که می‌گوید نه بگوید آمریکایی‌ها تا این لحظه کجا موفق شدند؟

  این بیانات سید حسن نصرالله تا حدودی مسئله نیازمندی آمریکا به ایران را مشخص میکند. نیازمندی که منشأ آن، ناتوانی آمریکا است. حال اگر این سخنان را در کنار بیانات مقام معظم رهبری قرار دهیم، نشان از یک فروپاشی عظیم در سیستم داخلی و خارجی آمریکا می یابیم. حال آمریکا برای جلوگیری از این فروپاشی، دست به دامان ایران شده است تا خود را از این باتلاق بیرون بکشد. قاعدتا در این شرایط، احتمال اینکه طرف ایرانی بتواند از آمریکا امتیازاتی را بگیرد بالا می رود.

   حال بیاییم به سراغ طرف ایرانی. حضرت آقا می فرمایند: اگر در زمینه‌ی هسته‌ای هم به توافق برسیم، معنای آن این نیست که همه‌ی تحریمها برداشته خواهد شد؛ هنوز چیزهای دیگری هم هست؛ این همان حرفی است که ما همیشه میگفتیم. من بارها در همین جلسه و جلسات گوناگون دیگر عرض کرده‌ام که [موضوع] هسته‌ای بهانه است؛ مسئله‌ی هسته‌ای هم نباشد، یک بهانه‌ی دیگری می‌آورند: مسئله‌ی حقوق بشر هست، مسئله‌ی حقوق زنان هست، مسائل گوناگون فراوان را میسازند؛ جعل کردن و بهانه‌گیری که خیلی مایه‌ای نمیخواهد، دستگاه تبلیغاتی و امپراتوری تبلیغاتی هم که در اختیار آنها است.

   با این اوصاف و البته با شناخت از دنیای سیاست فهمیده می شود که دولت و تیم مذاکره کننده در جریان هستند که هسته ای بهانه است. پس چرا مذاکرات را ادامه می دهند و مقام ولایت هم از آن ها پشتیبانی می کند؟

   اولین احتمالی که وجود دارد این است که دولت به دنبال فروختن آرمان های انقلاب است و امام خامنه ای مجبور به حمایت از ایشان. اما شواهد این موضوع را نشان نمی دهد. چرا که حضرت آقا در جاهایی که پای انقلاب و آرمان های آن در میان باشد، هرگز موضع انقلابی و صراحت خود را ترک نخواهند کرد. از طرفی ایشان، همواره از دولت و تیم مذاکره کننده دفاع کرده اند و اطمینان خود از ایشان را ابراز داشته اند.

   احتمال دوم این است که با توجه به شرایط کنونی آمریکا و نیاز این کشور به ایران، تیم مذاکره کننده احتمال ایجاد توافق مناسب و خوب را زیاد می دانند. این احتمال با توجه به شرایط مذکور، بعید به نظر نمی رسد.

   احتمال سوم اسن است که مذاکره هرچند با موضوع هسته ای و تحریم ها است، اما حاشیه ها و برکاتی دارند که مهم هستند و هرچند تیم مذاکره کننده می داند در زمینه هسته ای و رفع تحریم ها نمی تواند به توافق برسد، اما فواید حاشیه ای مذاکرات به اندازه ای است که ادامه مذاکرات ارزش آن را داشته باشد. برای دریافت این برکات، ابتدا به سراغ بیانات امام خامنه ای می رویم.

   حضرت آقا در تاریخ دوازدهم آبان ماه سال 92 می فرمایند: تجربه مذاکره، ظرفیت فکری ملت ما را بالا خواهد برد. این سخن به این معناست که مذاکره، باعث رشد فکری ملت ایران خواهد شد. ایشان همچنین در تاریخ نوزدهم دی ماه سال 92 می فرمایند: یکی از برکات مذاکرات اخیر این بود که دشمنی آمریکا با ایران و ایرانی، با اسلام و مسلمین آشکار و مدلل شد، همه این را فهمیدند.

   برای ذکر دیگر فواید مذاکره، می توان به تحولات منطقه ای اخیر اشاره کرد. سید حسن نصرالله در مصاحبه با شبکه الاخباریه می گوید: تا این لحظه از یک توافق نهایی درخصوص پرونده هسته ای ایران صحبت نشده است. در اینجا کافی است که موضع اسرائیل و خشم عربستان - اسرائیل را ببینیم تا اهمیت این توافق را درک کنیم. این دستاوردی بسیار بزرگ است و تجربه مذاکرات درباره این پرونده باید بررسی و تحلیل شود و کلاس درسی برای همه ملت ها باشد. خبرگزاری فارس می نویسد: دبیرکل حزب الله با بیان اینکه حصول توافق اولیه نقش و قدرت منطقه ای ایران را تقویت کرده است، افزود: اولین چیزی که باعث شد ایران در مذاکرات قوی ظاهر شود، قدرت ایران بود. ایران به طرف مقابل هیچ امتیازی درباره هیچ یک از پرونده‌های منطقه ارائه نکرد زیرا اجازه نداد درباره هیچ یک از آنها مذاکره صورت بگیرد.

از این سخنان مشخص می شود که ایران به خواسته های آمریکا تن نداده و حداقل در موضوع مذاکرات بر روی پرونده هسته ای، پافشاری کرده است. همچنین سخنان سید حسن نصرالله بیانگر این است که یکی از برکات مذاکره، آرام شدن منطقه و تقویت قدرت ایران در منطقه است.

   از دیگر برکات مذاکره، اختلاف افکندن بین جبهه مقابل است. زمانی، وقتی که پای ایران به مسائل بین المللی باز می شد، بلوک شرق و غرب که دشمن خونین یکدیگر بودند، بر علیه ایران متحد می شدند. دفاع مقدس نمایانگر این حقیقت است. اما هم اکنون، مذاکرات باعث شده است که نه تنها بین بلوک شرق و غرب، بلکه بین آمریکا و اسرائیل که متحد همدیگر تا پای مرگ بودند، اختلاف بیافتد. همچنین بین آمریکا و اروپا نیز اختلافاتی ایجاد شده و برخی اختلافات پنهان این دو، آشکار شد.

   از دیگر برکات مذاکره می توان به روشن شدن افکار عمومی جهان نام برد. تا به حال آمریکا و متحدانش در رسانه ها اعلام می کردند که ایران بمب اتمی دارد و برای جلوگیری از تهدیدات اتمی ایران، آن را تحریم می کنیم. اما اکنون اوباما می گوید که ایران در برنامه هسته ای خود، به تولید بمب اتم اقدام نکرده است و انرژی هسته ای ایران صلح آمیز بوده است. با این گفتارها، این شبهه برای افکار عمومی پیش می آید که اگر انرژی هسته ای ایران صلح آمیز است، پس چرا تحریم ها بر علیه ایران وضع شده است؟ این سوال می تواند شروعی باشد بر تغییر دادن افکار عمومی جهان نسبت به ایران.

   البته برکات دیگری برای مذاکره پیش بینی می شود که انشاءالله شاهد آنها خواهیم بود.

   با توجه به مطالب مذکور، به نظر می رسد که مذاکره ابعادی فراتر از یک توافق بر سر مطالب هسته ای و تحریم ها دارد و جایگاهی فراتر از جایگاه موجود در اذهان برای آن متصور است.

و من الله توفیق